امروز :

اسناد خلیج فارس

خلیج همیشه فارس ایران و ایرانی

مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

  محمل تاریخ، خلیج فارس نه تنها بخشی از خاک ایران محسوب می‌شده و حاکمیت آن در دست ایرانی‌ها بوده است، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.

نام خلیج فارس از جمله نام‌های تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملت‌ های دور و نزدیک آن، از فارس و عرب، ترک و هندی تا اروپاییان قرار داشته است. از این رو خلیج فارس به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد.

 

Capture23 مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس


با این حال در دهه‌های گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمت‌آمیز ملل و فرهنگ‌های منطقه ناسازگار بوده است، به جای استفاده از نام معتبر «خلیج فارس»، نام خلیج عربی یا خلیج را به کار گرفته‌اند و اخیراً نیز علاوه بر کشورهای عربی پاره‌ای از سازمان‌ها، ارگان‌ها، خبرگزاری‌ها یا مجلات و رسانه‌های بین‌المللی به این نامگذاری مجعول روی آورده‌اند.

با توجه به اینکه کوشش‌های ملی‌گرایان افراطی عرب برای تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج عربی» در سطح بین‌المللی از هیچ گونه پایه و اساس علمی برخوردار نیست، کوشش آنها تنها وحدت واقعی جهان اسلام را به مخاطره می‌اندازد. بعضی کشورهای عربی که در تقابل با ایران به سر می‌برند، در قبال نام خلیج فارس به دنبال منافع خود هستند و در این بین وحدت جهان اسلام را نادیده می‌گیرند. این عمل در شرایطی صورت می‌پذیرد که نیروهای فرامنطقه‌ای حضور روز افزون خود را با استفاده از همین گونه تنش‌ها و اختلافات تثبیت می‌کنند.
در این نوشتار ضمن تشریح موقعیت استراتژیکی خلیج فارس، به بررسی تبارشناسانه نام خلیج فارس و چگونگی شکل‌گیری ادعاهای واهی اعراب در استفاده از نام جعلی خلیج یا خلیج عربی خواهیم پرداخت.

 

جغرافیای طبیعی و راهبردی خلیج فارس

خلیج فارس، شیار هلالی شکلی است که بیش از یک چهارم ذخایر فسیلی جهان را در خودجای داده و از طریق دریای عمان به اقیانوس هند و آب‌های آزاد راه می‌یابد. این خلیج طولی نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر و پهنایی نزدیک به ۲۴۰ کیلومتر دارد و در کشاله و چین‌خوردگی‌های پست و فرو افتاده جنوب زاگرس پدید آمده است.
خلیج فارس به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند که بر سر راه کلیه خطوط دریائی در مشرق عدن واقع شده است، مانند دالانی است که بین ۲۴ دقیقه ۳۰ درجه عرض شمالی و ۴۸ دقیقه ۵۰ درجه طول شرقی واقع شده است. حدود آن از شمال و شمال خاوری به سواحل ایران، از شرق به دریای عمان، از جنوب و غرب به شبه جزیره عربستان محدود است. رودخانه‌های دجله و فرات و کارون و کرخه که از جبال ارمنستان و ترکیه سرچشمه گرفته‌اند، به انضمام رودخانه‌های جراح، هندیان و رودهای کوچک دیگر به این دریا می‌ریزند.
آبهای خلیج فارس کم عمق و زیر بستر آن دارای منابع نفت و گاز (هیدروکربن) فراوان است. این عمق در دهانه خلیج ۷۰ تا ۹۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج می‌رود کمتر می‌شود و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر می‌رسد. عمق خلیج فارس در بیشتر موارد از ۵۰ متر تجاوز نمی‌کند و حداکثر عمق آن به حدود صد متر می‌رسد. این امر به سادگی امکان حفاری و استخراج منابع آن را فراهم می‌سازد. در صیدگاه‌های مروارید عمق خلیج فارس کمتر از ۳۶ متر است. مساحت خلیج فارس ۹۷ هزار مایل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا رأس دریا در حدود ۵۰ مایل و عرض آن در مناطق گوناگون میان ۲۹ تا ۱۸۰ مایل است.۱
حاشیه خلیج فارس شامل کشورهای ایران، عراق، کویت، بحرین، عربستان، قطر، امارات و عمان می‌شود و در این بین بیشترین ساحل خلیج فارس که قابلیت کشتیرانی نیز دارد، تحت حاکمیت ایران می‌باشد.
خلیج فارس به مثابه یک راه آبی و دریایی از آغاز تاریخ موقعیت برجسته سیاسی داشته است و به نوعی خاستگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان با پیشینه‌ای چند هزار ساله است. از قرن‌ها پیش عیلامی‌ها از بندر بوشهر و جزیره خارک برای سکنا و کشتیرانی و حکمفرمایی بر سواحل خلیج فارس و بازرگانی با هند غربی و دره نیل استفاده می‌کردند.
اکثر مورخان یونانی ـ از جمله هرودوت ـ معتقدند که بابلی‌ها وسائل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس، هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. همچنین هرودوت و استرابون تأکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است. ۲
هم اکنون نیز خلیج فارس مهم‌ترین آبراه بین‌المللی جهان است که بیش از ۵۰ درصد انرژی جهان در آن نهفته است . ۳ خلیج‌فارس و کشورهای ریز و درشت پیرامون آن (ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان) نزدیک به ۱۰ درصد ازگستره ۴۴ میلیون کیلومتر مربع قاره ‌آسیا را در بر می‌گیرند.
خلیج فارس در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب؛ نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا نویسان قرار داشته است.

پیشینه تاریخی

بنابر مدارک متقن، خلیج فارس از هزاران سال پیش نه توسط ایرانیان، بلکه توسط ملت‌هایی که با ایرانیان مراوده داشته‌اند، از جمله یونانیان و رومیان با عنوان «دریای پارسی» نامیده شده است. عرب‌هانیز قرن‌ها آن را «خلیج‌فارس» یا «بحر فارس» نامیده‌اند. خلیج فارس با همین نام طی هزاران سال گذشته شناخته شده و تمامی کشورها و اقوام مختلف از جمله اعراب از این نام استفاده کرده‌‌اند.
تمام متون قدیمی جغرافی جهان از نقشه‌های هکاتایوس و بطلمیوس تا آثار جغرافیدانان و جهانگردان مسیحی و مسلمانان، شعبه‌‌ای بزرگ از اقیانوس هند را که از جنوب ایران به موازات بحر احمر تا قلب دنیای قدیم پیش رفته است، خلیج فارس یا دریای فارس نامیده‌اند.
از سده‌های هفتم و هشتم پیش میلاد تمام عالمان از جمله آناکسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیپارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلمیوس، مایکروپیوس، ایزیدورسویلی، محمد‌بن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، قدامه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، استخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ، شرف‌الدین علی یزدی، ابوالغازی و … دریای جنوبی ایران را تحت اسامی و عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس،۴ ماره پرسیکوس،۵ گلف پرسیک،۶ پرژن گلف (گالف)، ۷ پرزشیر گلف، پرسیس۸ یاپرسیکوس،۹ نامیده‌اند.
بررسی و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعی،‌سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جزایر آن پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغالی‌ها و تشریح وضعیت آن از عصر صفویه تا امروز مبحثی عظیم می‌طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. در ادامه به بررسی سندیت نام خلیج فارس از میان منابع تاریخی ـ جغرافیایی ایرانی، یونانی، اسلامی، غربی و اسناد حقوقی خواهیم پرداخت.

۱ـ منابع ایرانی:
خلیج فارس طبق اسناد موجود از هزاره هشتم پیش از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است. در سنگ نبشته داریوش هخامنشی در مصر متعلق به سال ۵۱۸ تا ۵۰۵ پیش از میلاد، که هنگام حفر کانال سوئز به دست آمده است، در عبارت «درایه تپه هچا پارسا آیی تی هنی» به معنای دریایی که از پارس می‌رود یا سر می‌گیرد، نام دریای پارس آمده است.
ایرانیان در روزگار هخامنشی این دریا را «پارسا درایا» یا دریای پارس می‌خواندند. در کتیبه‌هایی که از داریوش در تنگه هرمز نیز یافت شده، عبارتی پیرامون دریایی که از «پارس‌رود» سرچشمه می‌گرفته است به چشم می‌خورد.
در کتاب حدود العالم به عنوان قدیمی‌ترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی که حدود هزار سال قبل تألیف شده است آمده است: «خلیج پارس از حد پارس برگیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند.»
می‌توان گفت از هنگامی که بشر تاریخ‌نویسی را آغاز کرد دریای جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان را «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیده است. و در هیچ یک از این ادوار تاریخی نام دیگری به آن نهاده نشده است.

۲ ـ منابع یونانی
طبق نوشته مورخان و جغرافی نگاران یونانی که پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند چون هرودت (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق. م) کتزیاس (۴۴۵ـ ۳۸۰ ق. م)، گزنفون (۴۳۰ ـ ۳۵۲ ق. م) استرابن (۶۳ ق. م ـ ۲۴ م)، یونانیان نخستین ملتی هستند که به این دریا نام پرس و به سرزمین ایران پارسه، پرسای، ‌پرس‌پولیس، یعنی شهر یا مملکت پارسیان داده‌اند.
نئارخوس، سردار مقدونی نیز موجب اشتهار دریای مکران و پارس شده است.وی در سال ۳۲۶ ق . م به دستور اسکندر مقدونی‌، از رود سند گذشت و دریای مکران و خلیج فارس را با کشتی طی کرد و تا دهانه آن پیش رفت.
«هکاتیوس هلطی» از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در سال ۴۷۵ قبل از میلاد از نام دریای پارس استفاده کرده است. در نقشه‌های باستانی از قول هرودوت و گزنفون به این دریا، دریای پارس۱۰ اطلاق شده است.
کلودیوس پتوله مااوس (بطلمیوس)، جغرافی‌نگار، نقشه‌نگار و ریاضی‌‌دان مشهور قرن دوم میلادی، در کتاب جغرافیای عالم که به زبان لاتین نگاشته شده، و هم‌چنین در نقشه‌ای که کشیده، از خلیج فارس با نام پرسیکوس سینوس یاد کرده است.
«کوین توس کوروسیوس روفوس» مورخ رومی که در قرن اول میلادی می‌زیسته این دریا را دریای پارس یا آبگیر فارس خوانده است. همچنین در کتاب‌های جغرافیایی لاتین، آب‌های جنوب ایران (دریای مکران و خلیج فارس) را ماره پرسیکوم یعنی دریای پارس نوشته‌اند.
بنابراین مورخان و جغرافی‌نگاران یونانی پیش از میلاد در شرح وقایع تا سده ۷ ق. م یعنی سقوط حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان دریای مکران و خلیج فارس را دریای پارس می‌خواندند.

۳ـ منابع اسلامی
پس از فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم پس از میلاد، تلاشی برای تغییر نام «دریای پارسی» صورت نگرفت. اعراب مسلمان، عموماً این خلیج را«بحرالفارسی» (دریای پارسی) می‌نامیدند و این نام از سوی امپراتوری‌های ایرانی، ترک و عربی هم که در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
محققان اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهرین مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … که مطالعه در اطراف این دریای ایرانی را تا قرن ۱۵ ادامه دادند، در اثار و نوشته‌های خود از آب‌های جنوب ایران به نام‌های بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیج فارس یاد کرده‌اند. حتی از این جغرافی‌دانان نقشه‌هایی موجود می‌باشد که اقیانوس هند را البحر الفارسی نام گذارده‌اند.
جغرافی‌دانان عرب و اسلامی این نام را از دو تمدن باستانی گرفتند و همزمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که «پارسا درایای» ایرانی را «بحر فارس»۱۱ و «سینوس پرسیکوس»۱۲ یونانی را «خلیج فارس» می‌نامیدند و حتی منظور از دو دریا در سوره‌الرحمن قرآن مجید را نیز همان دریای فارس و دریای متوسط می‌‌دانستند.
ابوعلی احمد بن عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تألیف درآورده،‌ تصریح می‌کند: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی». «اما از دریای هند خلیجی بیرو می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیج فارس» می‌نامند.» ۱۳
به گفته جرجی زیدان تاریخ‌دان عرب، «بحر فارس» محدود به آب‌هایی می‌شود که دنیای عرب را دور می‌زند. جرجی زیدان می‌گوید: «بحرفارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المحیطیه ببلاد العرب من مصب ماء دجله فی‌العراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه…». «دریای فارس ـ نزد آنان مقدم بر همه دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم».۱۴
محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم‌الخرائط» در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است. ۱۵
نقشه‌های فراوانی که از این قرون در دست است، علاوه بر تأکید و تأیید نام خلیج فارس، دگرگونی یاد شده در تغییر نام بحر فارسی و دگرگونی در دایره شمول این نامها را ترسیم می‌کنند.

۴ـ منابع غربی:
بیشتر کسانی که در مورد دریای پارسی و دریای مکران مطلب نوشته‌اند بیگانگان و به ویژه انگلیسی‌ها بوده‌اند، زیرا به لحاظ موقعیت ویژه‌ای که در این منطقه داشته‌اند کوشیده‌اند تا حقیقت نهفته بماند و نام‌های جعلی و ناقص جای اسامی درست را بگیرد. اما منابعی از ‌آن‌ها بجای مانده است که بر صراحت نام خلیج فارس تکیه می‌کنند.
در سال ۱۸۹۲، لرد کرزن، وزیر خارجه انگلستان، در کتاب «ایران و قضیه ایران» مکرراً به نام خلیج فارس اشاره کرده است.
ویلیام راجرز، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آمریکا، در گزارش مورخه ۱۹۷۱ میلادی خود در مورد سیاست خارجی این کشور از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
در فرهنگهایی که به زبانهای مختلف تدوین و چاپ شده است، از جمله فرهنگهای آلمانی، انگلیسی، امریکایی،‌فرانسوی، ترکی و … خلیج فارس نیز به همین نام آورده شده است.
امروزه در میان‌آثار اعراب نیز بحر فارس به فراموشی سپرده شده و از ترکیب خلیج فارس استفاده می‌شود. یکی از معروف‌ترین دایره‌المعارف‌های دنیا یعنی المنجد، سند قاطعی برای مراجعه است که از ترکیب خلیج فارس بهره برده است.

۵ـ اسناد حقوقی
الف ) اسناد
دلایل و مستندات حقوقی معتبری درباره اصالت نام خلیج فارس وجود دارد که به قرن ۱۶ میلادی باز می‌گردد. طی سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۵۶۰ در کلیه موافقت‌هایی که پرتغال، اسپانیا، بریتانیا، هلند، فرانسه، آلمان با دولت ایران داشتند حتی در متون عربی نیز از عبارت «خلیج الفارسی» و در متن انگلیسی «پرشین گلف» استفاده شده است.
از جمله این اسناد استقلال کویت است که میان امیر این کشور ونمایندگان بریتانیا منعقدشده است. این سند که توسط عبدالسالم الصباح نیز امضا شده است، چنین آغاز می‌شود: «حضرت صاحب الفخامه الفخیم السیاسی لصاحبه اجلاله من الخلیج فارسی المحترم …»

ب ) سازمان ملل متحد:
سازمان ملل متحد تا به حال دو بار نام تاریخی و اصیل این آبراه را «خلیج فارس» اعلام کرده است. سازمان ملل خلیج فارس را نامی تازه می‌داند که از آغاز قرن بیستم جانشین نام کهن دریای پارس شده و بیش از دریای فارس مورد استفاده قرار گرفته است.
دبیرخانه این سازمان در سند مورخ ۵ مارس سال ۱۹۷۱ میلادی و یادداشت (AD311/GEN) به دولت ایران یادآور می‌شود که بنابر عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد در اسناد و نقشه‌های جغرافیایی، منطقه آبی بین ایران از سمت شمال و خاور و تعدادی از کشورهای عربی از سوی جنوب و باختر به نام خلیج فارس نامیده می‌شود،‌و این بنا بر عرف قدیمی انتشار اطلس‌ها و فرهنگهای جغرافیایی است.
دومین بیانیه به تاریخ دهم آگوست ۱۹۸۴ ثبت شده است و در هر موقعیت، همه ۲۲ کشور عربی نیز اسناد سازمان ملل را امضا کرده‌اند.
این دبیرخانه همچنین بابت اشتباهاتی که سازمان ملل در برخی اسناد در به کار بردن نام خلیج فارس مرتکب شده، عذرخواهی کرده آن را اشتباه سهوی دانسته (سند ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ میلادی در سازمان ملل) و از کارگزاران سازمان خواسته است که همواره این موضع ایران را در نظر داشته باشند. ضمن اینکه کنفرانس سالیانه سازمان ملل درباره هماهنگی در مورد نام‌های جغرافیایی نیز هر سال بر نام خلیج فارس تأکید کرده است.

ادعاهای واهی
چندین دهه از کوشش‌های برنامه‌ریزی شده اعراب برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس می‌گذرد. آبراهی که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌سازد بر اساس تمام اسناد تاریخی‌ـ جغرافیایی، نقشه‌های موجود از یونان باستان تا دوره معاصر و همچنین بیانیه‌های سازمان ملل متحد، «خلیج فارس» نام دارد و حتی در تمام نوشته‌ها و نقشه‌های عربی که پیش از دهه ۱۹۶۰ به چاپ رسیده است از عنوان «الخلیج الفارسی یا بحر فارس» استفاده شده است. صحت ادعای فوق حتی در بخشی از سرود ملی قدیمی مصر نیز دیده می‌شود که در آن از خلیج فارس یاد شده و مرزهای اعراب را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه ترسیم نموده است: «حدود نامن الخلیج الفارسی حتی بحر الابیض.»
موضوع تغییر نام خلیج فارس از دهه سوم قرن بیستم به دنبال سیاست فارسی‌زدایی انگلیسی‌ها در منطقه خلیج فارس مطرح شد. هدف اصلی سیاست یاد شده توسعه سرزمین انگلستان در منطقه خلیج فارس بود مانع اصلی این سیاست را باید هویت ایرانی دانست که سالیان دراز بر منطقه خلیج فارس سایه افکنده بود. ۱۶
اصطلاح «خلیج عربی» برای اولین بار از سوی یک دیپلمات بریتانیایی در منطقه خلیج فارس عنوان شد. «سرچارلز بلگریو» که بیش از سه دهه نماینده سیاسی دولت بریتانیا در خلیج فارس بود، پس از مراجعت به لندن درسال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آ‌ن برای نخستین بار از عنوان تازه و جعلی خلیج عربی استفاده نمود. چارلز بلگریو در کتاب خود با عنوان «ساحل دزدان» ـ نامی که پیشتر به سواحل جنوبی خلیج فارس اطلاق می‌شد ـ ادعا نموده بود که اعراب علاقه‌مندند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند. بدین ترتیب بلافاصله پس از انتشار کتاب،‌استفاده از اصطلاح جعلی خلیج عربی در مطبوعات آغاز شد و پس از چندی در مکاتبات رسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس،‌ نام خلیج عربی۱۷ به جای خلیج فارس۱۸ نشست.
اگر چه دولت ایران در همان زمان در قبال این عمل واکنش نشان داد و از قبول محموله‌هایی که نام «خلیج عربی» را به خود داشت خودداری می‌نمود، اما دیپلمات بریتانیایی ـ در راستای سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن ـ کار خود را کرده بود و اعراب را با واژه تازه‌ای آشنا نموده بود که بیش از پیش به جنگ لفظی عرب و عجم دامن می‌زد. از این رو دولت‌های حاشیه‌ای خلیج فارس تبلیغات سیاسی، مکاتبات دیپلماتیک و محور برنامه‌های آموزشی خود را بر نام خلیج عربی متمرکز نمودند.
در اقدامی دیگر از سوی انگلیسی‌ها، روزنامه تایمز لندن در سال ۱۹۶۲ در یکی از مقالات خود از خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرد و از آن زمان به بعد برخی از دولت‌ها و شیخ‌نشینان عرب با خریدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران خارجی و یا با پرداخت مبالغ هنگفت به چاپ نقشه‌هایی که خلیج فارس را خلیج عربی نشان می‌داد مبادرت نمودند. این تحرکات ابتدا از سوی چهره‌هایی چون عبدالکریم قاسم در عراق و سپس توسط جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر ادامه یافت.
در سال ۱۹۵۸ سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیه‌دار رهبری جهان عرب گردید. در راستای چنین اندیشه‌ای از تاکتیک دشمن‌تراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار «خلیج فارس» را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح نمودن ایران به عنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، ‌قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز به خود جلب نماید.
سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر که در نظریه وحدت عربی خود، دنیای عرب را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» نامیده بود، دیری نپائید که با اوج‌گیری هیاهو و جنجال پان عربیسم خود،۱۹ و برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌‌های اعراب از اسرائیل۲۰ از نام ساختگی خلیج عربی سود جست. ناصر با طرح چنین سیاستی دو هدف عمده را پیگیری می‌کرد. نخست زنده کردن تعصبات نژادی اعراب و سپس رویارویی با شاه ایران که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بود.
دولت ناسیونالیست مصر که با دامن زدن به چنین مسائلی سعی در قوام و دوام بخشیدن به اتحادیه عرب داشت، از شیخ نشین‌های بحرین، قطر، دوبی، ابوظبی، شارجه و سلطان‌نشین عمان نیز درخواست نمود که در راه ‌آرمانهای مشترک ملت عرب و رفاه عمومی منطقه با جمهوری عربی متحده۲۱ همکاری نمایند. از این رو در ۲۳ مرداد ۱۳۴۲ کمیسیون اتحادیه عرب در شیخ‌نشین‌های خلیج فارس برای نخستین بار نام خلیج عربی را در یک سند رسمی ذکر نموده و به دنبال آن اتحادیه عرب تصمیم گرفت این نام مجعول را در برنامه‌های درسی کلیه کشورهای عضو اتحاده و مکاتبات رسمی به کار گیرد. ۲۲
با این حال مقاصد اعراب از تغییر نام خلیج فارس فراتر می‌رفت و شامل استان نفت‌خیز خوزستان نیز می‌شد که آن را عربستان می‌نامیدند. اعراب خوزستان را بخشی از سرزمین عربی می‌دانستند که رضاشاه با حمایت و پشتیبانی انگلستان از چنگ اعراب خارج ساخته است در این راستا در ۱۱ دسامبر ۱۹۶۴ کنفرانس حقوق دانان عرب، خوزستان را جزو لاینفک میهن عربی دانست و در ۱۰ نوامبر ۱۹۶۵ رژیم بعثی سوریه این ادعا را پذیرفت و از آن پشتیبانی کرد. ۲۳ در واقع پشت کلمه خلیج عربی، جزایر عربی، خوزستان عربی (عربستان)، حکم فرمایی بر تنگه هرمز و تبدیل کردن ایران به زائده جهان عرب نهفته بود.۲۴
اگر چه تلاشهای ناصر برخی از سیاستمداران عرب را نیز با وی همراه کرده بود اما در نهایت نتیجه دلخواهی در پی نداشت. زیرا رستاخیز عرب آنطور که ناصر در رویای خود مجسم کرده بود، با واقعیات فاصله‌های زیادی داشت. علت اصلی آن نیز عدم انسجام و یکپارچگی دولت‌های عربی بود. در واقع ملتی که ناصر از آن دم می‌زد، چیزی جز تخیل نبود.۲۵
تلاش‌های قاسم و ناصر در جهان عرب با قدرت یافتن صدام حسین در عراق بار دیگر توسط او ادامه یافت. صدام که در وهله نخست صدها میلیون دلار هزینه کرده بود تا با کمک گروهی روزنامه‌نگار، دانشگاهی، ناشر و مرکز نقشه‌سازی، نام خلیج فارس را تغییر دهد؛ در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران دست به تجاوز به خاک ایران زد. هشت سال جنگ تحمیلی که با ادعاهای واهی صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند رود و عربی خواندن خوزستان و شهرهای دیگر ایران آغاز شده بود، در نهایت با شکست عراق خاتمه یافت. در واقع نتیجه عملی این تجاوز، افزایش حساسیت ایرانیان بر نام خلیج فارس بود که در پی آن ایرانیان استفاده از نام خلیج عربی را نوعی ستیز با ایرانیت و تجاوز به تاریخ ایران قلمداد نمودند.
پس از جنگ دوم خلیج فارس و تهاجم عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، نفوذ نظامی ایالات متحده بر منطقه بیشتر شد و دیری نپائید که امریکایی‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به رودر رویی کشورها و شیخ‌نشین‌های ساحل جنوبی خلیج فارس با ایران دامن زدند. از این رو شیخ‌نشین‌های شارجه و ابوظبی در مقابل ایران قرار گرفتند و به طرح ادعاهای واهی نسبت به مالکیت جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ) پرداختند. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، صدها میلیون دلار برای تغییر نام خلیج فارس و تردید آفریدن بر مالکیت مطلق ایران بر جزایر سه گانه هزینه کرد ولی گذشت زمان به او نشان داد که در این زمینه به موفقیتی دست نخواهد یافت. اگر چه ادعای «شورای همکاری خلیج فارس» در بیست و پنجمین نشست سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در بحرین نام شورای همکاری کشورهای خلیج فارس را به شورای همکاری کشورهای خلیج عربی (مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه) تغییر دادند؛۲۶ اما به نظر می‌رسد سیاست ایرانی‌زدایی و فارسی ستیزی اعراب، با توجه به تعلق بیش از نیمی از خلیج فارس و حساس‌ترین نقاط استراتژیک و ژئواکونومیک آن به ایران راه به جایی نخواهد برد. در واقع همانگونه که تلاش برای کنار گذاردن و یا نادیده انگاشتن ایران از ساختار امنیتی منطقه بی‌ثمر می‌باشد، تغییر نام خلیج فارس نیز ناممکن می‌نماید.
با این حال نباید از خاطر برد که اعراب در طول سالیان و دهه‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای را به منظور تغییر نام خلیج‌فارس آغاز کرده‌اند. آنها در حالی نام شرکتهای هواپیمائی، روزنامه‌ها، مجلات، شرکتها و بسیاری از چیزهای دیگر را بنام خلیج یا خلیج عربی تغییر داده‌اند که نام «خلیج پارس» در برگیرنده هزاران سال تاریخ است و عدم استفاده از آ‌ن، بی‌ارزش ساختن پیشینه و تمدن‌هایی است که پیرامون آن بالیده‌اند.
به کار بردن نام جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس»،‌عنوان «شیخ شعیب» برای «جزیره لاوان»، «قیس» برای جزیره‌ی «کیش» ـ و «شط‌العرب» برای «اروند رود» از جمله مواردی است که علیرغم مسلمان بودن مردم منطقه، به منازعات هویتی و قومی میان کشورها دامن می‌زند. زیرا تغییر نام‌های کهن جغرافیایی، تحریف واقعیت‌های تاریخی و جعل هویت‌های موجود است.

به احترام شهدای خلیج همیشه فارس

اینجا وطن من ایران است بیشه شیران است خاک دلیران است خلیجش تا ابد فارس خواهد ماند عکسهایی از قهرمانان سرزمینمان در هشت سال جنگ که در آبهای نیلگون خلیج فارس آرام گرفتند تا فریاد زنند نگاهبانان مرزهای آبی این خاک عزیز ما هستیم هیچ ابرقدرتکی مرد تسخیرش نیست.

قهرمانانی که در خلیج همیشه پارس آرمیده اند آنها به خانه برنگشتند تا برای ابد نگهبان مرزهای آبی سرزمین پرمهرمان ایران باشند نام و یاد عزیزمانمان را جاودان و زنده نگه داریم و قدردان از خودگذشتگی فرزندان ایران زمین باشیم

.


ایران را عاشقانه پاس بداریم تا شرمنده خون فرزندانش نباشیم


برچسب‌ها: به احترام شهدای خلیج همیشه فارس ,
جعل نام خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل عمومی

•  دکترسید یاسر ضیایی
•  
•  •  • 


مقدمه:


الف) مبانی حقوقی


۱. حاکمیت دولتها و اسامی جغرافیایی:


۲. کارگروه سازمان ملل در خصوص اسامی جغرافیایی:


ب) تحلیل حقوقی


۱. نام خلیج فارس در کارگروه سازمان ملل برای اسامی جغرافیایی:


۲. نام خلیج فارس در سایر اسناد بین‌المللی:


۳. جنگ نام در خلیج فارس:
•  •  • 

مقدمه
• 

در طی سالهای اخیر بارها و بارها نام خلیج فارس از سوی کشورهای مختلف و حتی بازیگرانی غیردولتی مانند موتورهای جستجوگر و موسسات بین المللی جغرافیایی مورد تحریف و جعل قرار گرفته است. بسیار دیده می شود که نویسندگان دلسوز ایرانی برای اعتراض به این اقدام غیرانسانی در کنار استدلالات تاریخی برای مشروعیت بخشی به نام خلیج فارس به عبارت حقوق بین الملل نیز تاسی می کنند در حالی که کمتر این موضوع از نظر حقوق بین الملل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. صرف نظر از اینکه چنین اقدامی بیانگر عملی از روی عجز و ناتوانی سیاسی کشورهای حاشیه و اقدامی مغایر با وجدان و اخلاق است در این نوشتار به تحلیل جعل نام خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل عمومی پرداخته ام.
•  • 

الف) مبانی حقوقی
•  • 

۱. حاکمیت دولتها و اسامی جغرافیایی: در تاریخ موضوع عناوین جغرافیایی در زمانی مورد مناقشه قرار گرفت که کشوری برای اولین بار منطقه ای بلاصاحب را تصرف می کرد و نامی برای آن انتخاب می کرد و پس از مدتی با حضور نیروی کشوری دیگر در آن منطقه نام دیگری اعلام می شد. در این زمان بود که موضوع عناوین جغرافیایی با موضوع حاکمیت پیوند خورد. مناقشه در اسامی جغرافیایی بیشتر در آبهای آزاد یعنی در جایی که دور از حاکمیت دولتها است مطرح بوده است.
•  • 

پس از انعقاد کنوانسیون حقوق دریاها این استدلال قابل طرح بوده است که طبق ماده 246 این کنوانسیون، هر کشور ساحلی حق نام‌گذاری آبهای دریای سرزمینی و منطقه انحصاری اقتصادی خود را دارد. چرا که این ماده از حق دولت ساحلی در اعمال صلاحیت اعم از حق قانونگذاری و مدیریت و اقدام در زمینه تحقیقات علمی در منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره صحبت می کند. در تفسیری موسع این حق شامل حق نام‌گذاری نیز می‌شود. موضوع انحصاری کردن[1] نام در حقوق تجارت بین‌الملل از موضوعاتی است که پذیرفته شده است. اتحادیه اروپا سوء استفاده از نام‌های جغرافیایی در تولید کالا را موجب مسئولیت دانسته است. هرچند عمده موارد تخلف استفاده دروغین از نام یک محل است یا استفاده جعلی از نامی است که شرکتی قبلاً از آن نام استفاده کرده است. تعمیم این مقررات به حقوق بین‌الملل دریاها به طور کلی حقوق بین‌الملل عمومی موضوعی است که نیاز به تأمل بیشتری دارد. به عبارت دیگر به سختی می‌توان از عبارت «حق مالکیت فکری یک کشور در نام یک سرزمین» یاد نمود.
•  • 

۲. کارگروه سازمان ملل در خصوص اسامی جغرافیایی:
•  • 

گروه متخصصین سازمان ملل برای اسامی جغرافیایی[2] از سوی دبیرکل سازمان ملل به دنبال قطعنامه‌ای از شورای اقتصادی اجتماعی[3] ایجاد شد. طبق قطعنامه، این نهاد به این مسائل می پردازد: الف) بررسی مسائل فنی استاندارسازی داخلی اسامی جغرافیایی که شامل ارزیابی مشکلات منطقه ای و عمومی و تهیه پیش نویس توصیه هایی برای رفع آن می شود مانند توصیه های زبانی در تلفظ صحیح نام جغرافیایی از سوی خود کشورها در خصوص مناطق همان کشور، ب) ارائه گزارش به شورا تا در شرایط مناسب کنفرانسی را در خصوص موضوع تشکیل دهند و حمایت از کارگروه زبانی، ج) بنا به درخواست دبیرکل، دعوت از کشورهای ذینفع و علاقه‌مند در موضوع برای ارائه مشورت به کارگروه قبلی. این کارگروه در طول هر پنج سال سه اجلاس خواهند داشت. این کارگروه از سال 1967 تاکنون 25 اجلاس داشته است. در قواعد شکلی این کارگروه می خوانیم که تصمیمات این نهاد لازم است به کنفرانس ملل متحد در خصوص استانداردسازی اسامی جغرافیایی ارائه شود و در صورت تصویب کنفرانس برای تأیید نهایی به شورای اقتصادی اجتماعی ملل متحد ارسال شود. لذا تصمیمات کارگروه جنبه توصیه‌ای دارد. تحقیقات کارگروه باید بر اساس دستاوردهای علمی و تولید داده‌های اسم‌شناسی مکان‌ها[4] باشد. استانداردسازی بین‌المللی اسامی لازم است از طریق استانداردسازی ملی صورت گیرد. رأی گیری در خصوص موضوعات ماهوی با رأی اکثریت نمایندگان مناطق جغرافیایی صورت می گیرد و در صورتی که چنین اکثریتی حاصل نشد پس از 15 دقیقه مشورت مجدداً رأی گیری می شود و در صورت شکست رأی، آن موضوع رد شده محسوب می شود.
•  • 

ب) تحلیل حقوقی
•  • 

۱. نام خلیج فارس در کارگروه سازمان ملل برای اسامی جغرافیایی: در بیست و سومین جلسه کارگروه اسامی جغرافیایی در 4 آوریل 2006، شصت و یکمین گزارش خود را به اعتبار تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس اختصاص داد. این گروه در بخشی از گزارش خود بیان می کند که حتی اگر جغرافی‌دانان گذشته نام خلیج فارس را برای این خلیج انتخاب نکرده بودند، بهترین نام برای این خلیج همان نام ایران (پرشیا) بر این خلیج بوده چرا که ایران بیشترین مرز را با این خلیج دارد و با جمعیتی حدود 70 میلیون کشوری است که در میان کشورهای ساحلی خلیج بیشترین جمعیت را داراست. این گزارش اعلام می دارد «در طول قرون، حداقل 2500 سال که بخش عمده‌ای از آن در زمان امپراطوری فارس بوده است، هیچگاه میان تاریخ‌دانان و نویسندگان در خصوص یک نام در خاورمیانه چنین اتفاق نظری وجود نداشته است». این گروه با اشاره به تاریخ‌نگاران و نقشه‌هایی از گذشته به ذکر نام خلیج فارس در اسناد معتبر اقرار می‌کند. این گزارش با تفکیک میان سه دوره باستان، اسلامی و هژمونی پرتغال در خلیج فارس بیان می کند که در زمان حضور پرتغال در این خلیج 50 نقشه و نامه تبادل شد که این منطقه با این نامها ذکر شده بود:
•  • 


•  • 

در سالهای 1507 تا 1960 تعداد 10 موافقتنامه میان کشورهایی چون کویت، عربستان، عثمانی، عمان و امارات به زبانهای عربی و انگلیسی منعقد شد که در آنها از نام خلیج فارس استفاده شده است. سازمانهای بین‌المللی نیز در استفاده صحیح از نام خلیج فارس نقش داشته اند. به طور مثال 14 یادداشت دبیرکل ملل متحد در پاسخ و درخواست ایران برای استفاده درست از این نام در انتشارات و اسناد سازمان ملل و نهادهای وابسته قابل ذکرند. این گزارش در پایان از شورای اقتصادی اجتماعی ملل متحد می‌خواهد تا بر استفاده از نام خلیج فارس تأکید نماید.
•  • 

۲. نام خلیج فارس در سایر اسناد بین‌المللی: علاوه بر ذکر نام خلیج فارس در سایت رسمی سازمان ملل متحد دیوان بین‌المللی دادگستری نیز در قضیه سکوهای نفتی همچون لوایح جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحد امریکا از نام «خلیج فارس» استفاده نمود. شورای امنیت نیز در برخی قطعنامه‌های خود در خصوص جنگ عراق علیه کویت مانند قطعنامه 687 از نام خلیج فارس استفاده کرده است. در مقابل سازمان بین‌المللی شورای همکاری خلیج کماکان از ذکر نام خلیج فارس پرهیز می کند.
•  • 

۳. جنگ نام در خلیج فارس: آزادی اطلاعات در حقوق بین الملل بشر که در ماده 19 میثاق مدنی و سیاسی ذکر شده است شامل آزادی ارسال و آزادی دریافت اطلاعات می شود. آزادی ارسال اطلاعات به طور منطقی مشروط به صحیح بودن اطلاعات است. کنوانسیون حق تصحیح (convention on international right to correction) مورخ 1962 نیز بر ارسال اطلاعات صحیح از طریق وسایل ارتباط جمعی تدکید کرده است. می توان استدلال نمود که کشورهای عربی در انتشار نام مجعول از خلیج فارس در رسانه های ملی و بین المللی تعهدات خود مبنی بر ارسال اطلاعات صحیح را نقض کرده اند. این کنوانسوین کشوری که اطلاعات کذبی را علیه کشوری دیگر منتشر کند موظف به تصحیح آن از طریق همان کنوانسیون می کند. اما باید توجه داشت ایران و بسیاری از کشورهای عربی عضو این کنوانسیون نیستند


برچسب‌ها: موضوع پست:,
اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5)

اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5)

اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5)


1- پسره رفت توی کوچه دید داداش دوقلوش داره تو کوچه بازی می کنه
یه سیلی خوابوند تو گوشش و بهش گفت خنگه تو اینجایی، مامان دو بار منو برد حموم

2- تا حالا دقت کردین بعضیا انگار تو صداشون کدئین تزریق کردن
با آدم که حرف می زنن دردت تسکین پیدا می کنه
حالا هر کی درد داره
خیلی منظم تو صف وایسه باش حرف بزنم

3- چند حقیقت در مورد خانوم ها:
- اعتقاد به پس انداز دارن
- اعتقاد به پس انداز دارن ولی لباس های گرون می خرن
- لباس های گرون می خرن ولی هیچ وقت لباس مناسب ندارن
- هیچ وقت لباس مناسب ندارن ولی همیشه لباس های زیبا می پوشن
- همیشه لباس های زیبا می پوشن ولی هیچ وقت راضی نیستن
- هیچ وقت راضی نیستن ولی انتظار دارن که بقیه ازشون تعریف کنن
- انتظار دارن که بقیه ازشون تعریف کنن ولی وقتی که ازشون تعریف می شه، باور نمی کنن
و هنوز دانشمندان در حال تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای شناخت این موجودات پیچیده، دوستداشتنی و خاص هستند.

4- مغز آدم هم عجب جونوریه
یادش می مونه که یه چیزی یادش رفته،
اما یادش نمی مونه که چی یادش رفته!
امیدوارم در ورژن های بعدی این مشکل رفع شه

5- کاش تو هندونه هم از سیستم طالبی و خربزه استفاده شده بود و همه تخماش یه جا جمع بود.

6- یکی تون دکتر می شه، یکی تون هم مهندس. منم می شم درس عبرت برای جامعه

7- یه قانون هست که می گه وقتی مجردی همه متاهلن و خوشحال، وقتی متاهل می شی هم همه مجردن و خوشحال

8- این موسسه ای که به ایران رتبه دومین کشور افسرده دنیا رو داده احتمالا برنامه ماه عسل رو ندیده بوده، وگرنه ما لایق مقام اولیم

9- فردا احسان علیخانی به مربی برزیل می گه چطوری هفت تا خوردی؟ سختت نبود؟

10- نگه داشتن خنده از معدود کارهاییه که دو نفری سخت تره

11- از شاهکارهای صدا و سیما اینه که مزدک رو به برزیل اعزام کنه ولی عادل از تهران فوتبال رو گزارش کنه

12- دلم برا نیویورک تنگ شده خیلی وقته نرفتم، درست از زمانی که به دنیا اومدم.

13- اوضاع جوری شده که میای فیس بوک می بینی شکست عشقی نخوردی، جلو دوستات شرمنده می شی.

14- بابام می گفت زمان ما نه آب بود نه برق بود نه تلفن، چه برسه به تبلیت و فیس بوک. گفتم پس حال می کنی اومدی با ما زندگی می کنیا! هیچی دیگه الان منزل عمه جانم.

15- صفحه مانیتورم رو تمیز کردم، حالا انگار همه رفتن حموم!

16- رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیون رو تنظیم کنم، با موبایل زنگ زدم خونه به مامانم می گم: الو مامان، خوبه؟ می گه: مرسی مامان خوبن، شما خوبین؟ خانواده خوبن؟ ببخشید به جا نیاوردم، جنابعالی؟

17- بابام یه عمه داره جزو آثار باستانی ایرانه. بعد یه تفریحی داره که هر وقت منو می بینه، می گه مادر جون برو اون دفترچه تلفن منو بیار زنگ بزنیم به دوستام ببینیم هنوز زنده ان یا نه!

18- شما رو قسم می دم وقتی دارین با تلفن حرف می زنین و یه خودکار دم دستتونه، رو هر کاغذی گیر میارین نقاشی نکشین. آخه من الان این مدرک تحصیلی رو که بابام گوشه اش الاغ بالدار کشیده کجا ببرم نشون بدم؟

19- من عاشق پولم ولی حیف که عشق یه طرفه سرانجام نداره لامصب.

20- مورد داشتیم دختره تو گوگل سرچ کرده قیمت مانتو مجلسی دخترخالم
گوگل هم جواب داده: دخترخالت گفته به کسی نگم

21- طریقه خرید هندونه توسط بابام:
بو کردن هندونه
پرت کردن و گفتنش از رو هوا
وزن کردن با دست
شمردن خط های هندونه
زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر
نگاه عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی (که آره آقا من این کارم)
خریدن هندونه
آوردن به منزل
همه رو چنگال به دست جمع کردن
دست و سوت و جیغ و هورای حضار
پاره کردن هندونه
پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید با طعم خیار

22- من یه بار تو اینترنت داشتم می گشتم
بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم

23- هر یک ساعت بدون تو
برای من شصت دقیقه می گذره
به همین برکت قسم

24- ساعت شیش صبح تو رادیو گفت با هر کی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین و آشتی کنین
والا با هر کی هم آشتی باشیم اون موقع صبح بهش زنگ بزنیم دیگه اسممونو نمیاره

25- وقتی یه رازی رو بهم میگن و بعد میگن فقط تو میدونی
انقدر خوشحال میشم که دوست دارم برم واسه همه تعریفش کنم

26- یک ضرب المثلم داریم که میگه:
چرا عاقل کند کاری

27- اینایی که هر روز میرن آتلیه عکس می گیرن می ذارن فیس بوک
اینا انسانای عادی نیستن ... اینا قهرمانن.
2 ساله دانشگاه به من میگه 6 قطعه عکس بیار واسه پرونده ات تا مدرکتو بدیم!

28- بابای من بهم گفته چطور ثروتمند شده
یه روز یه سیب تو خیابون پیدا می کنه برش میداره
200 تومن می فروشتش
خب بعدش؟
بعد با اون یه 200 تومن دوتا سیب می خره هر کدوم رو 400 تومن می فروشه
خب بعدش؟
بعدش عمومش می میره بهش ارث می رسه!


برچسب‌ها: اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5),
کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

هموطنان عزیز در مصرف آب صرفه جویی نمایید.

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی
 

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی


برچسب‌ها: کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی,
جنگ خلیج فارس (1991.م)

 

 

مرحله هوایی جنگ

جنگ خلیج فارس در هفدهم ژانویه 1991، هنگامی آغاز شد که واحدهای هوایی امریکا به یک رشته حملات مخرب بر اهدافی در عراق دست زدند. این اهداف شامل تأسیسات فرماندهی و کنترل، سیستم های ارتباطاتی، پایگاه های هوایی و دفاع هوایی زمین پایه بود. جنگ، هنگامی آغاز شد که هلی کوپترهای تهاجمی "آپاچی AH-64" سیستم رادار مقدم عراقی ها را نابود کردند. سپس ایالات متحده از جنگنده های تهاجمی "استیلت F-117" استفاده کرد که 31 درصد حملات را در روز نخست انجام دادند و به اهدافی که تحت پوشش دفاعی بسیار محکم قرار داشتند - نظیر مرکز شهر بغداد - بدون هیچ مانعی حمله کردند. در این حملات همچنین از موشک های کروز که از دریا پرتاب می شدند و سلاح های هدایت شونده دقیق با برد بسیار زیاد، استفاده شد.
در روز سوم جنگ، نیروهای هوایی ائتلاف توانستند حملات خود را از دفاع هوایی اصلی عراق به اهداف استراتژیکی مانند مراکز اصلی فرماندهی، ارتباطات ارتشی و غیرنظامی، نیروگاه های برق و تأسیسات و کارخانجات تولید کننده ی سلاح های جنگ بیولوژیکی، شیمیایی و هسته ای معطوف کنند.
ائتلاف همچنین از انحصارخود بر شناسایی دوربرد، اطلاعات عکاسی و مخابراتی از طریق ماهواره، هواپیماهای گردآوری اطلاعات الکترونیکی، توانایی سوخت رسانی مجدد، هواپیماهای کنترل هوایی و هشداردهنده (آواکس) و هواپیماهای هدف یاب پیچیده، نظیر JSTARS بهره کامل برد. این امر مزیت بیشتری در رزم هوا به هوا و هوا به زمین ایجاد کرد.
مزیت در رزم هوا به هوا، طی نخستین روزهای جنگ آشکار شد. عراق دارای 770 هواپیمای جنگی، 24 پایگاه عمده ی عملیاتی، 30 پایگاه پراکنده و شبکه ی گسترده ای دارای حدود 3 هزار موشک زمین به هوا به هنگام حمله ائتلاف بود. با این حال، نیروهای هوایی ائتلاف به قدری برتری داشتند که عراق نتوانست حتی در یک درگیری هوا به هوا برنده شود و جمعاً 35 هواپیمای خود را در رزم هوا به هوا از دست داد. در پایان نخستین هفته جنگ هوایی، عراق تلاش خود را برای مقاومت فعال در هوا متوقف ساخت و هواپیماهای عراقی، پروازهای خود را به ایران آغاز کردند؛ با این امید که ایران پس از جنگ، هواپیماها و خلبانان آنها را به عراق باز گرداند. عراق حتی تلاش های نمایشی خود را برای استفاده از هواپیماهایش در رزم، پس از چهاردهمین روز جنگ هوایی متوقف ساخت و پس از آن دفاع هوایی زمین پایه ی عراق در برابر جنگ الکترونیکی، مادون قرمز و دیگر اقدامات متقابل و موشک های ضدّ تشعشع در کلّ جنگ آسیب پذیر گردید.
در آغاز هفته دوم جنگ هوایی، نیروهای هوایی، ائتلاف، کانون توجه خود را تغییر دادند و در صحنه ی عملیات کویت شروع به حمله به ارتش رزمی عراق نمودند. این مرحله از منازعه هوایی، برای 26 روز بعدی به طول انجامید و ائتلاف توانست از آواکس ها و توانایی های سوخت رسانی مجدد خود سود ببرد. میزان سورتی ها را در سطح بسیار بالایی نگه داشته و تا 600 هواپیما را در هوا بر فراز کشور کوچکی مثل کویت متمرکز سازد. ائتلاف پس از آمیزه ای از جنگنده های تهاجمی بسیار پیشرفته مانند "F-16,F-15 E" با سیستم هدف گیری در شب (LANTIRN) برای پرتاب سلاح های هدایت شونده دقیق علیه نیروهای زرهی و توپخانه عراق استفاده کرد. سایر هواپیماهای سبک تر همچون- Av-8B,18A/B,A-10,AH-64 نیز نقش عمده در مورد اصابت قرار دادن اهداف ارتش عراق در کویت ایفا کردند.
این ضربات، مورد پشتیبانی بمب افکن هایی مثل "F-11, B-52" قرار داشت که از آمیزه ای از اردنانس هدایت شونده و غیرهدایت شونده استفاده می کردند و نیز همچنین جنگنده های تهاجمی سنگین مانند تورنادو، این هواپیماها توانستند پایگاه های هوایی عراق را خاموش نگه دارند و ضربات گسترده ای بر اهداف زمینی وارد کنند. اهداف شاخص بمب افکن ها، عبارت بودند از محل های تمرکز گارد جمهوری، تأسیسات اصلی تدارک رسانی و ارتباطات در عقبه و ناحیه مرزی، مواضع سنگربندی شده توپخانه و مواضع و موانع تدافعی عراق در نزدیکی ناحیه مرزی.
تقریباً از همان آغاز جنگ، عراق به این واقعیت پی برد که هیچ راهی برای تلافی حملات ائتلاف جز پرتاب موشک های دوربرد اصلاح شده اسکود ندارد. عراق این حملات موشکی را با حمله به اسراییل و عربستان سعودی در روز دوم جنگ شروع کرد و آنها را تا زمان آتش بس ادامه داد. عراق در مجموع 40 موشک اسکود به اسراییل و 46 موشک به عربستان سعودی پرتاب کرد. اما این موشک ها خسارات نظامی عمده ای به آن کشورها وارد نکردند. آنها همچنین در زمینه تحریک اسراییل به آنجا عملیات تلافی جویانه علیه عراق ناکام ماندند. عمدتاً به این دلیل که ایالات متحده به سرعت موشک های دفاعی پاتریوت را وارد اسراییل و عربستان سعودی کرد؛ توانایی موشک ها پاتریوت در اصابت به اسکودها اطمینان عمومی را بسیار افزایش داد. خویشتن داری اسراییل احتمالاً نقشی کلیدی در تضمین این امر بازی می کرد که اعضای عرب ائتلاف همچنان در سرتاسر طول جنگ از آن حمایت می کنند.
با نگاهی به عقب می توان گفت تنها تأثیر عمده ی موشک های اسکود عبارت بود از مجبور ساختن نیروهای هوایی ائتلاف، به وارد شدن در بازی بزرگ قایم موشک در تلاش برای از بین بردن واحدهای اسکود عراق. با این حال، حتی در اینجا نیز موشک های اسکود هزینه های جدیدی را بر عراق تحمیل کردند. در حالی که حمله به اسکودهای عراقی سورتی ها را از دیگر اهداف منحرف ساخت، اسکودها باعث شدند تا خسارت به اهداف عراقی (در خارج از صحنه ی عملیات کویت) افزایش یابد. تنها خسارات استراتژیکی که عراق توانست به کویت و نیروهای ائتلاف وارد سازد، آتش زدن حدود 600 چاه نفت در کویت بود. با این حال این آتش سوزی ها تأثیری بر عملیات هوایی متحدین نداشت و آهنگ جنگ را کند نکرد. در زمانی که جنگ زمینی در ساعت 4 روز 24 فوریه 1991 آغاز شد، نیروهای زمینی عراق، توسط بیش از 40 هزار سورتی تهاجمی مورد اصابت قرار گرفتند. در حالی که برآورد خسارات وارده محل بحث است، نیروی هوایی ائتلاف ادعا کرد که اهداف زیر را منهدم ساخته و یا به شدت مورد آسیب قرار داده اند: کلیه تأسیسات راکتور هسته ای عراق، یازده انبار سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی و سه کارخانه ی تولید این سلاح ها، 60 درصد از مراکز فرماندهی عمده عراق، 70 درصد از ارتباطات نظامی این کشور، 125 انبار حفاظت شده مهمات، 48شناور دریایی و 75 درصد از توانایی تولید نیروی الکتریسیته عراق. تدارکات لجستیکی صحنه نبرد تا 90 درصد قطع شده بود و فرماندهی ایالات متحده برآورد می کرد که دست کم 1300 تانک عراقی، 800 خودرو زرهی دیگر و 1100 قطعه توپخانه از طریق هوا نابود گشته اند.
حملات هوایی همچنان در سرتاسر دوره ی نبردهای هوایی - زمینی جنگ که به دنبال آمد، ادامه یافت. تا آتش بس 28 فوریه، نیروهای هوایی ائتلاف در مجموع 88500 تن اردنانس به سوی زمین پرتاب کرده بودند که از این میان، 6520 تن را سلاح های هدایت شونده تشکیل می دادند. در مجموع، 216 هواپیمای عراقی همراه با نزدیک به 600 پناهگاه نابود شده بود. نیروهای هوایی ائتلاف همچنین 54 پل را ویران ساخته و یا آنها را غیر قابل بهره برداری ساختند؛ این امر، در آخرین روزهای جنگ برای قطع راه های ارتباطی نیروهای زمینی عراق (از جاده ی نهایی فرار در طول رودخانه دجله در شمال بصره) نقش مهمی داشت.

مرحله جنگ هوایی - زمینی

شروع مرحله جنگ زمینی، فوق العاده سریع و قاطع بود. ائتلاف، نه تنها به ارتش عراق به شدت ضعیف شده بود حمله کرد و امتیاز بسیار زیادی در زمینه ی اطلاعات و تقریباً در کلیه ی حوزه های مربوط به تکنولوژی تاکتیکی داشت، بلکه همچنین از تاکتیک های بسیار برتری نیز برخوردار بود. نیروهای ائتلاف از مفهوم "نبرد هوایی - زمینی" که ایالات متحده آن را برای مقابله با مدرن ترین نیروهای پیمان ورشو در اروپا به وجود آورده بود، استفاده کردند؛ آنها از این مفهوم علیه نیروهای عراقی که به سلاح های مدرن مجهز بودند، استفاده کردند. اما این نیروها، برای نبرد در جنگ نسبتاً ایستای سنگرها علیه کشورهایی مثل ایران آموزش دیده و سازمان یافته بودند که فاقد قدرت هوایی زیاد بود.
اگرچه نیروهای زمینی ائتلاف از نظر میزان تسلیحات و نیروی انسانی برتری چشمگیری نداشتند، اما افراد حرفه ای با روحیه بسیار عالی در اختیار داشتند. برعکس، اکثریت نیروهای عراقی، سربازانی بودند که خوب آموزش ندیده بودند و به نظر می رسید که دارای روحیه ای ضعیف و انگیزه ای اندک باشند. تعیین این امر که چه میزان از این ضعف ناشی از مجبور بودن به تهاجم (آن هم به یک کشور برادر عرب)، رهبری و سازماندهی ضعیف و یا حملات هوایی ائتلاف بود، کاری دشوار بود. هر سه این عوامل، باعث تضعیف توانایی نظامی عراق شده بودند.
موفقیت عراق در جنگ زمینی قبل از زمانی بود که نیروهای زمینی ائتلاف شروع به آزادسازی کویت کردند. در 29 ژانویه، چند تیپ عراقی به شهر خفجی در مرز عربستان سعودی تجاوز کردند. اما شهر تخلیه شده بود و نیروهای عراقی روز بعد توسط نیروهای عربستان سعودی، قطر و تفنگداران امریکایی به عقب رانده شدند. نتیجه این شد که عراق بیشتر نقاط ضعف خود را آشکار ساخت تا این که آرمان خود را به پیش ببرد.
حمله به خفجی، مانع از آن نشد که نیروهای زمینی ائتلاف از مواضع خود در طول ساحل به جنوب کویت و به مناطق نزدیک مرز عراق - عربستان سعودی در غرب کویت حرکت کنند. این انتقالات، بعدها به نیروهای زمینی ائتلاف امکان داد که در عمق خاک عراق و کویت نفوذ کنند. انتقال نیروهای زمینی و مرحله هوایی جنگ در هفدهم ژانویه آغاز شد. این کار با مشکلات عمده لجستیکی و مشکلاتی در زمینه ی حرکت نیروها روبه رو شد، اما آنها نهایتاً تفنگداران دریایی آمریکا و نیروهای سعودی، سوری و مصری را در جایی مستقر ساختند که می توانستند از قسمت مرکزی مرزهای جنوبی کویت به سوی شمال به سمت شهر کویت حرکت کنند. در همین زمان نیروهای فرانسوی و آمریکایی، در سپاه هفتم به طرف غرب حرکت کردند و در آنجا توانستند حمله ای را برای قطع ارتباط جنوب عراق با بغداد صورت دهند و سپس کویت را دور زده و از غرب به طرف بصره حرکت کنند. نیروهای ارتش بریتانیا و ایالات متحده در قالب سپاه هشتم به مناطقی در مرز عراق - عربستان سعودی درست در غرب کویت حرکت کردند.
فرمانده ی متحدین ژنرال نورمن شوارتسکف در اقدامی که بعدها به آن نام "بازی سلام بر مریم" را اطلاق کرد، توانست دو سپاه کاملاً زرهی را در طول مرز عراق به سمت غرب کویت مستقر سازد، بدون آن که عراقی ها بتوانند این تحرّکات را کشف کنند. وی می توانست این تحرکات را از طریق استفاده از نیروهای ویژه و گشت های گسترده در خط جبهه و نیز به این دلیل که قدرت هوایی ائتلاف عراق از هرگونه توانایی شناسایی هوایی حتی در نزدیکی مرزهای خودش محروم ساخته بود، پنهان نگه دارد.
این عنصر غافلگیری، در 24 فوریه 1991 هنگام آغاز نبرد زمینی - هوایی نقشی اساسی بازی کرد، دو حمله همزمان و عمده به سرعت مواضع تدافعی عراق را در نوردید. نخستین حمله، توسط نیروهای پان - عرب (سعودی، کویتی، قطری و عمانی) و نیروهای تفنگداران دریایی امریکا صورت گرفت که در جبهه وسیعی از شکاف شمالی در مرز عربستان سعودی - کویت تا ساحل تهاجم خود را صورت دادند و در طول مرزهای جنوبی کویت به استحکامات دفاعی عراقی ها نفوذ کردند. این نیروها تا نصف مسیر شهر کویت را در عرض دوازده ساعت طی کرده بودند. این حمله به این خاطر انجام گرفت که بسیاری از نیروهای عراقی، توسط عملیات فریب آمریکایی ها زمین گیر شده بودند؛ عملیات مزبور فرماندهان عراقی را متقاعد ساخته بود که نیروهای آبی - خاکی تفنگداران دریایی آمریکا ممکن است در هر نقطه ای در طول ساحل دست به حمله بزنند.
حمله ی دوم، در غربی ترین حاشیه مواضع ائتلاف در طول مرز عراق - عربستان سعودی رخ داد. لشکر زرهی سبک ششم فرانسه و یک تیپ از لشکر هشتاد و دوم هوابرد، 90 مایل به سمت شمال پیش رفتند تا یک فرودگاه را در السلمان تصرف کنند. آنگاه لشکر هوابرد 101 آمریکا، بزرگ ترین عملیات تهاجم هوایی در تاریخ نظامی را انجام داد و نیروهای هلی برد آمریکایی، ابتدا به یک پایگاه مقدم لجستیکی در عراق حرکت کردند و سپس در نزدیکی سماوه (نزدیک رودخانه ی فرات) مستقر شدند. این حمله، ارتباط نیروهای عراقی را با مسیرهای اصلی بصره به بغداد که به طرف جنوب فرات جریان داشت، قطع کرد.
ائتلاف در بعدازظهر همان روز، در طول خط، دست به سومین حمله زد. لشکرهای سوم زرهی و 24 سپاه هشتم، در طول مرز عراق به طرف وادی الباطن و حومه ی غربی شهر کویت پیش رفتند. نیروهای آمریکایی و بریتانیایی، فوراً از شرق به داخل خاک عراق شروع به پیشروی کردند. لشکر اول آمریکا در استحکامات دفاعی عراق رخنه کرد و این مسأله به سرعت توسط لشکر زرهی اول بریتانیا و هنگ دوم سواره نظام و لشکرهای اول و سوم زرهی ارتش امریکا مورد بهره برداری قرار گرفت. این پیشروی، به سرعت تبدیل به هجومی عمقی علیه نیروهای گارد جمهوری (در غرب شهر کویت، شمال کویت و غرب بصره) تبدیل شد. سرانجام در 25 فوریه، نیروهای مصری و سعودی با آتش پشتیبانی سوریه، حمله چهارم به مواضع عراق را در شرق دره الباطن آغاز کردند.
این حملات و حملات هوایی بی وقفه ای که پیش از آن صورت گرفته بود، به سرعت باقی مانده ی سازماندهی، روحیه و توانایی جنگی قسمت اعظم ارتش عراق را درهم کوبید و این در حالی بود که گاردهای جمهوری در خارج از کویت زمین گیر شده بودند. در نتیجه، نیروهای ائتلاف توانستند از خاک کویت به سمت شمال پیشروی کنند و مواضعی را در جنوب و غرب شهر کویت در هم بکوبند و این در حالی بود که نیروهای سپاه هفتم و هجدهم، به عمق خاک عراق نفوذ کرده و به مواضعی در جنوب خطّی رسیده بودند که از مرز تا نصیریه کشیده می شد.
در 26 فوریه، نیروهای سپاه هفتم و هجدهم به نیروهای گارد جمهوری عراق و نیروهای ذخیره ای که از بصره دفاع می کردند در طولانی ترین پیشروی مستمر نیروهای زرهی در تاریخ نزدیک شدند. آنها به انهدام لشکرهای اصلی گارد جمهوری که منطقه ای را درست در شمال مرز کویت در دست داشتند، پرداختند. سایر نیروهای ائتلاف، از جمله لشکرهای اول و دوم تفنگداران دریایی به مواضعی در حاشیه شهر کویت رسیدند و شروع به زد و خورد برای کنترل فرودگاه بین المللی نمودند. این پیشروی ها در هوای فوق العاده بد صورت گرفت که میزان زیادی گل و لای به وجود آورده بود و برای پوشش هوایی اختلال ایجاد می کرد.
جنگ با یک رشته درگیری های مخرّب پایان یافت که در آنها نیروهای عراقی توانستند فقط مقاومت محدودی از خود نشان دهند. وسایل دید حرارتی و سیستم های برتر کنترل آتش تانک های ائتلاف، به آنها امکان داد تا صدمات زیادی به نیروهای زرهی عراق وارد آورند این تانک ها، مورد پشتیبانی سیستم هایی نظیر هلی کوپترهای تهاجمی "AH-64" و سیستم های راکت انداز چندگانه قرار داشتند. اطلاعات و نیز وسایل دید در شب پیشرفته ی نیروهای ائتلاف، همراه با استفاده از وسایل جدید ناوبری که اطلاعات دقیقی از ماهواره های مکان یابی جهانی دریافت می کردند، امکان کنترل صحرا و شب را در اختیار نیروهای زمینی قرار داده بود.
از 27 فوریه تا صدور فرمان بوش برای متوقف ساختن عملیات در 28 فوریه، باقی مانده ی 43 لشکر فعّال عراق در صحنه ی جنگ نابود و از کار افتاده شده بودند. سپاه هفتم باقی مانده ی لشکرهای زرهی (سنگین) گارد جمهوری را در هم کوبید. سپاه هجدهم به نزدیکی بصره حرکت کرد و نیروهای ارتش بریتانیا و آمریکا شمال کویت را آزاد کردند، نیروهای سعودی و دیگر نیروهای عرب، شهر کویت را آزاد کردند و نیروهای تفنگداران دریایی آمریکا حومه های جنوبی و غربی شهر کویت را تصرّف نمودند.
موفقیّت های نیروهای ائتلاف، در دست زدن به نبرد هوایی 1000 ساعته و نبرد هوایی - زمینی 100 ساعته، چشمگیر بود که نیروهای زمینی ائتلاف موفق شدند که پیش از زمان تعیین شده، به اهداف اصلی خود دست یافته و تلفاتی بسیار کمتر از آن چیزی که فرماندهان انتظارش را می کشیدند، دادند. سرعت پیشروی آنها آنقدر سریع بود که بسیاری از واحدها در اهداف بینابینی متوقف نشدند.
میزان موفقیت ائتلاف، طبق برآوردهای آمریکاییان حاکی از این بود که نیروهای ائتلاف تقریباً 4000 تانک عراقی، بیش از 1000 خودرو زرهی و نزدیک به 3000 سلاح توپخانه عراقی ها را نابود ساختند. برعکس، ائتلاف چهار تانک، نه خودرو زرهی و یک سلاح توپخانه را در رزم از دست دادند. گرچه، هواپیماهای ائتلاف تا پایان جنگ مجموعاً 109876 سورتی پرواز انجام دادند، اما 38 فروند از هواپیماهای آنها نابود شد - پایین ترین نرخ تلفات در تاریخ رزم های هوایی و کمتر از نرخ های تصادفی معمول در هر سورتی در آموزش های رزمی. تفاوت در زمینه ی تلفات نیروی انسانی حتی از این نیز تعجب آور است؛ گرچه، هیچ گونه برآورد دقیقی امکان پذیر نیست. پس از جنگ، دستگاه اطلاعاتی آمریکا به صورت تقریبی چنین برآورد نمود که 100 هزار سرباز عراقی در رزم به هلاکت رسیده اند. در مجموع، رقم کشته شدگان در میان متّحدین کمتر از 200 نفر بود- که کمتر از میزان تلفاتی است که معمولاً بر اثر آتش خودی پدید می آید.

پیامدهای سیاسی و نظامی

سال های زیادی طول کشید تا کلیه ی درس های جنگ خلیج، در سال 1991، به طور کامل تحلیل شده و پیامدهای سیاسی استراتژیک آن روشن شود. با این حال، از پیش معلوم است که پیروزی ائتلاف دارای شماری از آثار پیچیده است.
جنگ، به طور گسترده سازمان نظامی عراق را در هم کوبید. در حالی که نیروهای زیادی در عراق هنوز هستند که عمدتاً متشکل از واحدهایی می باشند که هرگز در صحنه عملیات کویت مستقر نشدند، این نیروها قادر به انجام عملیات تهاجمی علیه همسایگانی مانند ایران، ترکیه و سوریه و یا علیه کویت و عربستان سعودی (که تحت حمایت آمریکا قرار دارند)، نمی باشند. عراق شانس اندکی برای مرعوب ساختن کشورهای محافظه کار حاشیه جنوبی خلیج دارد و موازنه ی قدرت جدید و با ثبات تری در منطقه به وجود آورده است.
در نقاط دیگر خاورمیانه، جنگ آثار مهمی از خود به جا گذاشت. این جنگ باعث تضعیف تهدید نظامی نسبت به اسراییل شد، ولیکن آسیب پذیری این کشور در برابر حملات موشکی و آسیب پذیری بالقوه آن در برابر انهدام جمعی را نیز نشان داد. این جنگ، افسانه وحدت اعراب را باز هم بیشتر از هم پاشید بدون آن که مفهوم جدیدی از نظم منطقه ای را به جای آن برپا کند. این جنگ فرصت های جدیدی برای ابتکار صلح اعراب و اسراییل به وجود آورد، اما قرار گرفتن فلسطینی ها و اردنی ها با عراقی ها در یک صف، برخی از جنبه های این مذاکرات را دشوارتر ساخت.
جنگ در حالی پایان یافت که ایالات متحده به عنوان رهبر ائتلاف متشکّل از 38 کشور و قدرت نظامی برتری ظهور کرد که فقط طی 43 روز قاطع ترین شکست نظامی در تاریخ نظامی را بر یک کشور تحمیل کرد. نزدیک به دو دهه پس از عقب نشینی آمریکا از ویتنام و تقریباً یک دهه پس از عقب نشینی آمریکا از لبنان، شهرت نیروهای نظامی آمریکا به صورتی قاطع احیا شد. ایالات متحده ترکیبی از کیفیت استراتژی، تاکتیک، آمادگی، آموزش، تسلیحات و نیروی انسانی را به نمایش گذاشت که نظیر نداشت. در همان زمان، نشان داده شد که ایالات متحده برای استقرار نیروهای خود و دسترسی یافتن به بنادر، پایگاه های هوایی و تأسیسات کشورها، در منطقه ی مقدم، وابستگی بسیاری به زمان دارد. به علاوه، نشان داده شد که آزادی عمل نظامی آمریکا، بستگی زیادی به اجتماع بین المللی و حمایت نظامی متحدین دارد.
پیامدهای این جنگ برای روابط آتی شرق - غرب نیز به همین اندازه پیچیده بود. پیروزی ائتلاف، در زمانی رخ داد که اتحاد شوروی از پیش دچار بحران عمیق سیاسی و اقتصادی بود و به سمت فروپاشی پیش می رفت. پیمان ورشو چند ماه پس از آتش بس از بین رفت و اتحاد شوروی به اتحادی از کشورهای دارای حاکمیت تبدیل شد و این وقایع تنها یک سال پس از تهاجم عراق به کویت رخ داد. جهان دو قطبی که از سال 1945 تا 1990 وجود داشت، در این زمان بدون آن که هیچ گونه حرکت روشنی به سمت "نظم نوین جهانی" پدید آورد، از بین رفت؛ نظمی که بوش در برخی از سخنرانی هایش در پیش از جنگ به آن اشاره کرده بود.
این جنگ در پی پیروزی ها، موضوعات و ابهامات جدیدی پدید آورد. بدون شک، ائتلاف بر حسب استراتژی بزرگ، پیروزی عمده ای کسب کرد. ائتلاف، کویت را آزاد ساخت، توانایی عراق برای تهاجم و یا استفاده از فشار نظامی علیه همسایگانش از بین برد، قسمت اعظم توانایی عراق را برای ایجاد و استفاده از سلاح های انهدام جمعی منهدم کرد و عراق را مجبور ساخت تا با شرایط آتش بسی موافقت کند که به طور مداوم توانایی های نظامی این کشور را طی سال های آتی تضعیف می نمود.
اهمیت تکنولوژی برتر آشکار بود. سیستم های تسلیحاتی پیشرفته، برتری آشکاری به نیروهای ائتلاف، در مقابل عراق اعطا می کرد؛ کشوری که خود مجهز به برخی از همین سیستم های جدید غربی بود، با مهمات هدایت شونده دقیق (PGM) بسیار مؤثر ظاهر شد. موشک های کروز، دفاع ضد موشک های بالستیکی، سیستم های شناسایی پیشرفته، هواپیماهای استیلت F-117 هلی کوپترهای آپاچی همگی برای نخستین بار در یک جنگ عمده به کار گرفته شدند.
نیروهای زمینی و دریایی نقش های کلیدی در برنامه ی استراتژیک ائتلاف به رهبری آمریکا بازی کردند. با این حال، قدرت هوایی عاملی سرنوشت ساز بود. به مدت 38 روز، هواپیماهای متحدین به طور سیستماتیک با ماشین تهاجمی آمریکا حمله می کردند و یک ارتش از هم پاشیده، بدون روحیه و از هم گسیخته از خود به جای گذاشتند که در عرض 100 ساعت، توسط نیروهای زمینی ائتلاف از بین رفت. عواملی که به کاربرد موفقیت آمیز نیروی هوایی علیه عراق کمک کردند عبارت بودند از:
* ناوبری بسیار دقیق و سیستم های پرتاب کننده ای که توانایی پرتاب مهمات هدایت شونده دقیق را در محل یک متری (3 فوتی) هدف خود داشتند؛
* تکنولوژی استیلت که عنصر غافلگیری را به جنگ هوایی بازگرداند؛
* سیستم های حمله در شب که فشار بیست و چهار ساعته را استمرار می بخشیدند؛
* سیستم های مراقبت و گردآوری اطلاعات، سیستم های فضایی و هواپیماهای شناسایی تاکتیکی که فرماندهان ائتلاف را از موقعیت صحنه جنگ آگاه می ساختند.
با این حال اهمیت تکنولوژی و نیروی هوایی را نباید بیش از حد بزرگ کرد.
این که: فروپاشی زود هنگام سیستم دفاعی هوایی عراق تا چه میزان ناشی از تکنولوژی متحدین بوده و تا چه میزان از عوام انسانی نشأت می گرفت؟ سؤالی است که همچنان بی پاسخ مانده است. باید یادآوری کرد که جنگ در زمینی صورت گرفت که به لحاظ تاریخی برای عملیات هوایی مساعد بود. اما نکته مهم این است که به سیستم های تسلیحاتی با تکنولوژی پیشرفته به نحو چشمگیری اثربخشی نیروهای ائتلاف را افزایش دادند.
با این حال، جنگ باعث نشد تا صدام حسین کنترل خود را بر عراق از دست بدهد. این جنگ، به رقابت بین ایران و عراق پایان نداد و باعث ایجاد تنش های جدید بین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، سودان و یمن شد. این جنگ باعث روی کارآمدن رژیم های لیبرال تر یا دموکراتیک تر در منطقه نشد. بخش های عربی ائتلاف که عراق را شکست دادند با یکدیگر متحد باقی نماندند و هیچ گونه ساختار امنیتی جدیدی پدید نیامد. اجرای شرایط آتش بس، به سرعت به چالشی عمده بدل شد و عراق به طور دائم، سعی کرد تا در کلیه ی حوزه ها- از شناسایی حاکمیت کویت گرفته تا پیشگیری از انهدام سلاح های انهدام جمعی خود - در مورد این شرایط دست به دوز و کلک بزند. میراث جنگ خلیج فارس در سال 1991، به جای آن که نشانگر پایان تاریخ باشد، منابع بیشتری برای بی ثباتی، در دوره ای مملو از تغییرات بنیادی، ایجاد کرد.


برچسب‌ها: جنگ خلیج فارس (1991, م),
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد